diary

ساخت وبلاگ
جدیدا آستانه تحملم خیلی پایین اومدهسر هر چیزی بیخود و بی جهت گریم میگیره ...امشب سر شام به زور خودم کنترل کردمنمیدونم چرا اینجوری شدم...یه حس دلتنگی شدیدی دارممدام دلم میخواد بشینم یه گوشه و فقط زار بزنم...همین دیشب داشتم یکی از مریضا رو که بخاطر بیماریش گریه میکرد، دلداری میدادم ... ولی به خودم که میرسم هر چی راهکار و غیره دارم، دود میشه!دلم مادرجونم رو میخواد ...خیلی خسته شدم... پس این گره کور کی قراره باز شه؟ diary...ادامه مطلب
ما را در سایت diary دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : justtmee00 بازدید : 6 تاريخ : سه شنبه 18 ارديبهشت 1403 ساعت: 10:14

از مزیت های به پایان رسیدن تعطیلات نوروز، همین بس که مجدد از بعضی جمع‌های فامیلی تا مدتها فاصله میگیرم...بقول خیلی‌ها ادم تو سختی‌هاست که اطرافیانش رو میشناسه ولی بنظر من برعکس، ادم موقع پیشرفت‌ها و پیروزی‌هاست که به ذات اطرافیانش پی میبره!هر چند من این اِستپ‌های کوچک رو برای خودم پیشرفت نمیدونم و حتی از موقعیت فعلیم و انتخاب‌هایی که داشتم ناراضی‌ام و دارم چوبشون رو هم میخورم ... خلاصه که احساس میکنم از چاله درومدم و افتادم تو چاه اما اونایی که بیرون گود نشستن، فکر میکنن من افتادم تو دیگ عسل و کلی رفتارشون با من تغییر کرده...البته مزیتی که داشت این بود که متوجه شدم کیا از خوشحالی و پیشرفتم واقعا خوشحال میشن و کیا ناراحت ...خوبه که تا مدتها از یه عده ادم سمی قراره دور بشم ...هرچند ممکنه اونا هم نظر مساعدی در مورد من نداشته باشن اما تا جایی که ممکن بود مراقب بودم که با حرف یا رفتارم به جون کسی زهر نریزم ...دلم تنگ میشه اما برای اون جمع انگشت شمار از ادم‌هایی که رفتارشون همونطور مثل سابق بود ... که خوشحالیشون برای من از ته دل بود ...که همدلی‌ها و حرف‌هاشون از روی خیرخواهی و منطق بود...متاسفانه چه توی فامیل و چه توی جامعه دو رویی بشدت زیاد شده... امیدوارم تعداد انسان های واقعی و امن بیشتر بشه و این میسر نیست مگه اینکه از خودمون شروع کنیم...بیاید ادم امن همدیگه باشیم:) diary...ادامه مطلب
ما را در سایت diary دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : justtmee00 بازدید : 9 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 13:48

دیگه داره حالم از این زندگی بهم میخوره

از مترو ، شیفت ، بیمارستان، گزارش های مزخرف...

همه اینا یطرف امتحان زبانمم یطرف ...

کلا قیمه ها و ماستا و نوشابه ها قاطی شدن امسال چرا ؟ عید و ماه رمضون، سیزده بدر و شب قدر ...

چخبرهههه!

diary...
ما را در سایت diary دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : justtmee00 بازدید : 29 تاريخ : شنبه 11 فروردين 1403 ساعت: 23:54

" ابتدا فكر ميكردم شايد يک اتفاق ساده باشد، تا اين كه بعد از او هيچ اتفاق ديگری در من رخ نداد ...

من توی دلتنگ ترین حالتمم...

نه اینکه فقط به زبون بیارما... نه. با تک تک سلول های تنم واژه دلتنگی رو احساس میکنم، دلتنگی برای هرچیزی...

برای برف سنگین و تعطیلی...

برای دوستای مدرسه و کلی خاطره...

برای خنده های از ته دل...

دلتنگم؛ برای هرچیزی که داشتیم و حالا نداریم... "

diary...
ما را در سایت diary دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : justtmee00 بازدید : 33 تاريخ : يکشنبه 3 دی 1402 ساعت: 14:23

گاهی زیاد از حد تو گذشته غرق میشم یا تو رویاهای ایندم...

تصمیم گرفتم روی خودآگاهی و تو لحظه بودن بیشتر تمرکز کنم ...‌ سخته و ممکنه یادم بره و باز غرق بشم اما باید تلاشم رو بکنم .

نیاز دارم به تغییر

مامان میگه وقتایی که خوشحالی انگار دنیا رو بهم دادن.

من چیکار کردم؟

اصلا چیکار دارم میکنم؟

diary...
ما را در سایت diary دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : justtmee00 بازدید : 34 تاريخ : يکشنبه 3 دی 1402 ساعت: 14:23

باید وسیله هام رو جمع کنم

درس بخونم برای امتحان سخت پس‌فردا

فردا هم که کلا از صبح درگیرم تا شب

خوابم هم میاد

امتحانش سخته و من لای کتاب رو باز نکردم تا حالا

خستم...

نگرانم...

ولی همچنان نشستم پشت میز زل زدم به صفحه لپ‌تاپ و حس هیچکاری نیست ‌‌‌!

diary...
ما را در سایت diary دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : justtmee00 بازدید : 31 تاريخ : يکشنبه 3 دی 1402 ساعت: 14:23

این صدا و لحن خوندن روزبه بمانی و حمید عسکری تو خونم رسوخ میکنن لامصبا!بقول "لی‌لی" صدایش را روی دلم احساس میکنم. صدا باید همان جا در گوش متوقف شود اما گاهی اوقات، خیلی بندرت، صدایی از گوش من نفوذ میکند و در تمام بدنم طنین می‌اندازد. صدای او یکی از ان صدا هاست. عمیق، مطمئن و تا حدی نرم!هر چند بنظرم اهنگ های قدیمی حمید عسکری قوی‌تر بودن...به لحاظ محتوا!ولی روزبه بمانی ، متن اهنگ هاش هم طوریه که انگار داره از اون اعماق تاریک دلت حرف میزنه :)" چنان مردم از بعد دل کندنت که روح من از خیر این تن گذشت!تو باید بدانی چه بر من گذشت زمانی که دیدم کجا میروی!تقاصت همین است عزیز دلم که بنشینی از کشتنم بشنوی..." diary...ادامه مطلب
ما را در سایت diary دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : justtmee00 بازدید : 44 تاريخ : يکشنبه 12 آذر 1402 ساعت: 10:08

این سریال Ted lasso رو تموم کردم !از فضای که حاکم بود خیلی خوشم اومداینکه مدام در حال رشد بودن عليرغم اینکه سقوط های بدی هم داشتند ، هر کدوم از شخصیت هاش حتی و اون حس ساپورتیو بودنی که بینشون بود خیلی قشنگ و جذاب بود برام :)دارم سعی میکنم با برنامه و دیسیپلین بودن رو برگردونم به زندگیم ولی خیلی سخته، ذهنم بشدت در حال مقاومته :/کاش میتونستم همه حرفای مغزم رو تایپ کنم... اگه یه دستگاه مثل استیون هاوکینگ داشتم، دیگه راحت میشدم :dمطمئن نیستم که دقیقا حسم نسبت بهش چیه ولی احساس میکنم خیلی درگیر و خسته‌است و از این جهت دلم براش میسوزه ...این بهتر شدن، رشد کردن ، پیشرفت کردن و ‌‌‌.... چیه که انقدر در به درشیم ! طوری که نه جسم مونده ازمون و نه روانی ... گمونم همش برمیگرده ذات کمال‌طلب انسان و اون طمع پنهان ...پ.ن :حس بدی دارم توام با خجالت :|فکر کنم خیلی وحشی‌بازی دراوردم اون روز diary...ادامه مطلب
ما را در سایت diary دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : justtmee00 بازدید : 44 تاريخ : يکشنبه 12 آذر 1402 ساعت: 10:08

بعد از مدتها یه سریال نظرم رو جلب کرد : Ted Lasso !!حس دنج و لطیفی داره فضاش و در عین حال پر از درس. احساس میکنم به خوشبینی های تد لاسو نیاز دارم تو زندگیم :)البته هنوز هشت قسمتش رو دیدم ...این سریال S.Education , حداقل چیزی که بهم یاداوری کرد این بود که باید خودم باشم و از بروز دادنش نترسم .احساس میکنم نیاز دارم که مدتی فضای کاریم رو عوض کنم اما نگرانم که ایا میتونم از پسش بربیام؟دلم تنگ میشه ...باید برم چشمام رو بشورم ، مسواک بزنم و بخوابم که برای کلاسای فردا اماده باشم ولی انگار به دست‌ها و پاهام وزنه‌‌های سیصد کیلویی بسته شده و حتی به مغزم انگار و توان حرکت نیست :| diary...ادامه مطلب
ما را در سایت diary دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : justtmee00 بازدید : 39 تاريخ : سه شنبه 30 آبان 1402 ساعت: 13:11

اُردِر های مغزم به من :

استاتوسش رو چک نمیکنی

استاتوسش رو چک نمیکنی

استاتوسش رو چک نمیکنی

من : diary...

ما را در سایت diary دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : justtmee00 بازدید : 23 تاريخ : چهارشنبه 10 آبان 1402 ساعت: 17:21